شنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۸
دوشنبه، بهمن ۱۴، ۱۳۸۷
سهشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۷
یکشنبه، آذر ۱۰، ۱۳۸۷
دوشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۷
معرفتشناسي و امنيت
جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۸۷
دارندگي و رانندگي، در کشور بدون ترمز!
چهارشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۷
پرينتر اضافي خاموش!
بعد فکر مي کنم به فرآيند ناقص بازيافت کاغذ در کشور. بعد فکر ميکنم به ديجيتالشدن نمايشي بوروکراسي کشور که همه جا (دستکم بانکها را همه ديدهاند) چند رونوشت کاغذي از اسناد بايگاني ميشود و اگر برق باشد و شبکه وصل و اپراتور نسبتا محترم سرحال، نسخه ديجيتال را هم فراهم ميآورند که ما هم پيپرلس بشويم. پی نوشت توضیحی برای عباس: اگر بدانیم که کاغذ از درخت درست می شود. و پرینتر از کاغذ استفاده می کند. و حفاظت خاک و هوا و لایه اوزون و غیره تا حدودی به وجود درختان منوط است، به نظرم ابهام کمتری در این پست باقی می ماند. پیپرلس شدن بوروکراسی در مقیاس کلان، علاوه بر صرفه جویی در وقت و تسریع امور به صرفه جویی در کاغذ و درخت هم منجر می شود.
جمعه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۷
فارسي و ترکي(بدون شرح)
برچسبها: قانون مطبوعات
چهارشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۷
جهانی شدن لنگ!
چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۷
تاکسی
چهارشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۶
رسول ملاقلی پور به مثابه متن: حاشیه ای هویت شناختی بر یک مجلس یادبود
شنبه، اسفند ۰۴، ۱۳۸۶
ظرفيت براي بلندنظري
سهشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۶
یکشنبه، دی ۳۰، ۱۳۸۶
محرم و فرهنگ-سوم-خويشتن جمعي ايراني
فرهنگ و محرم-دو-خویشتن ملی
روایتگری خویشتن جمعی بر اساس داستان عاشورا
روايتگران هويت، آفرينشگران فرهنگياند که دم گرمشان در دلها ميگيرد و مردمان با پذيرش استعارات و نظم گفتارشان با روايت ايشان همداستان ميشوند و زندگي فردی و جمعی شان را از پنجرهي مفاهيم ايشان ميبينند. در پردازش روایت خویشتن ايراني بر مبناي داستان عاشورا تني چند از روشنفکران و رهبران ديني نقشي اساسي داشتهاند. از آن ميان بايستي به مرتضي مطهري و علي شريعتي در دهه پنجاه هجري شمسي، علاوه بر بنيانگذار انقلاب، و نیز مرتضي آويني به عنوان کساني که کلام و قلمشان در انديشه ديني و اجتماعي اين کشور اثرگذار بودهاست اشاره کرد.
مطهری و دوگانهي قرباني و قهرمان
مطهري به ضرورت روايتپردازي توسعهي ملي بر اساس داستان عاشورا تاکيد ويژه و صريح دارد: " اگر اين کشور بخواهد اصلاح بشود، اگر بخواهد در جاده ترقي بيفتد، در جاده تعالي بيفتد، در جاده علم بيفتد، در راه صنعت بيفتد، در راه حريت و آزاديخواهي بيفتد، بهترين راه و نزديکترين راه-اگر نگويم راه ديگري نيست- بهترين راه و نزديکترين راه همين است که از همين احساسات صادقانه مردم درباره حسينبنعلي که حقيقت دارد و واقعيت دارد و دربارهي شخصي است که شايسته اين احساسات است و صاحب يک مکتب بسيار بزرگ و عالي است، استفاده کنيم". او در جاي ديگر ريشهي اصلي عقبافتادگي و ضعف ملت ايران را در بحران هويت ميداند و مي گويد: "خسران شخصيت بالاترين خسرانهاست، ترسها، زبونيها، بردگيها، چاپلوسيها، توسريخوريها همه مولود باختن شخصيت است" و تصريح ميکند که ملت ايران، احساس هويت و شخصيتشان در پيوند با آموزههاي امام حسين ميتواند شکل بگيرد: "شخصيت دادن به يک ملت به اين است که به آنها عشق و ايدهآل داده شود و اگر عشقها و ايدهآلهايي دارند که رويش را غبار گرفته است، آن گرد و غبار را زدود و دومرتبه آن را زنده کرد... ملتي شخصيت دارد که حس استغنا و بينيازي در او باشد. اينهاست درسهايي که از قيام حسينبنعلي بايد آموخت". مطهري در صورتبندي آنچه شخصيت دادن به يک ملت بر اساس آموزههاي حسينبنعلي ميخواند، ميکوشد تا وجه حماسي داستان عاشورا را در مقابل وجه تراژيک آن برجستهسازد و "حسين به مثابه قهرمان" را جايگزين "حسين به مثابه قرباني" يا "حسين مظلوم" در انديشه ايراني سازد. او نسبت به انتخاب وجوه تراژيک و برجستهسازي جنايات و مصيبتهاي کربلا واکنشي بهشدت منفي دارد و نقل تراژيک رويداد عاشورا، و قرباني دانستن شهداي آنرا ظلم مضاعف به حسين ميداند. انديشناکي مطهري از برجستگي استعارهي قرباني در ذهن ايرانيان به وضوح از سراسر کتاب "حماسهي حسيني" هويدا است. او بر آناست زمانيکه ايراني وجه حماسي عاشورا را درک کند، شخصيتي مستغني و بي نياز خواهد يافت. او بدينترتيب داستان توسعهنيافتگي ملي را روي ديگر روايت تراژيک، و روحيه وابستگي ملي را روي ديگر سکهي استعارهي قرباني ميداند.
تداوم روايت قرباني و قهرمان
من فکر می کنم برجستهسازي وجه حماسي در روايت پردازي مطهري و اندک کساني که دنبال او رفتند، آنقدرها نتوانست وجه تراژيک عاشورا در فرهنگ عمومي ايرانيان را کمرنگ کند و حسين شهيد کماکان "مظلوم" ماند و روی دیگر سکه ی قربانی که قهرمان باشد را مهدی موعود(ع) در اندیشه ی ایرانی نقش زد(نگاه کنید به یادداشت دکتر کاشی:تراژدی و حماسه). باري اين کوششها بي تاثير هم نبودهاست و نمود آنها را ميتوان در شعارهاي "خودباوري و خودکفاييِ" ملتِ قهرمان و انقلابي و پيشتر مظلوم ايران در دهه شصت و اين اواخر در نهضت انرژي هستهاي محمود احمدينژاد ديد. طرفه آنکه روايتگر استغنا و مقاومت هستهاي در اين مقطع که با تشبيه آن به نهضت مليشدن نفت، لعابي هرچه مليتر به اين ماجرا داد علي لاريجاني شاگرد و داماد مطهري بود. گاه اين استعارهي قهرماني، با افسانهي نبوغ ملي در روايتپردازيهاي سياستمداران ايراني همپوشاني پيدا کردهاست که نمود بارز آن را باز هم ميتوان در "حماسهي مقاومت هستهاي"، شعارِ "ما ميتوانيم" و تاکيد بر پيشرفتهاي علمي "جوانان نابغهي ايراني" مشاهده کرد.
به شريعتي و آويني هم خواهم پرداخت.
پنجشنبه، دی ۲۰، ۱۳۸۶
فرهنگ و محرم - یک
شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۶
میان ماه من تا ماه گردون
پنجشنبه، آذر ۱۵، ۱۳۸۶
بسازو بفروش فرهنگي: تاملي درباب استعاره مهندسي براي فرهنگ
- تغيير فرهنگ به مثابه تغيير قدرت سياسي ( انقلاب )، که جابجايي و تصفيه، تبعيد و اعدام و درگيري و زندان و تظاهرات و هياهو و شور و شوق دارد.
- عرصه فرهنگ به مثابه ميدان جنگ، و بحران هويت فرهنگي به مثابه تک خوردن در جنگ. و برنامه ريزي فرهنگي به مثابه پاتک. که خودي و غير خودي. شبيخون و تهاجم و شکست و پيروزي و فرمانده و نيرو و خاکريز و دشمن دارد.
- عرصه فرهنگ به مثابه بازار و فرهنگ به مثابه کالا و خدمات. که بسته بندي، بازاريابي، مشتري و توليدکننده، درآمد و کارآفريني، و صادرات و مصرف و غيره دارد.
- عرصه فرهنگ به عنوان محيط ساختمان و بنا که بايد نقشه استاندارد و مهندسي داشته باشد.
استعارهي نظريهساز مهندسي، دوسالي است که در دستور کار شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرادارد. صرف به کار گيري چنين استعاره اي و جايگزيني آن با استعارهي جنگ يا استفاده از آن در کنار استعارهي جنگ، نشان از آن است که کشور به اين نتيجه رسيده است که رفتارهاي فرهنگي و اجتماعي ايرانيان پاسخگوي نيازهاي برنامهريزي و توسعه کشور نيست، و تناسبي با آرمانهاي مورد ادعاي کشور ندارد و لازم است در خصوص کنترل رفتارهاي فرهنگي، مداخلهي منظم و متمرکزي صورت بگيرد. در خصوص ميزان و امکان يا مطلوبيت مداخله و تمرکز در کنترل فرهنگي و اجتماعي بحث بسيار کردهاند و من بنا و صلاحيت سني و سياسي ورود به آنها را ندارم. اجمالا فکر ميکنم هر کاري که صورت انجام پذيرفته است، لاجرم امکان آن هم وجود داشتهاست و بهتر است بهجاي بحث فلسفي در امکان و استحاله ي مداخلهي فرهنگي به بررسي و نقد تجارب و نتايج بپردازيم.
بساز و بفروشي فرهنگي
پيشنهاد فعلي اين است که اگر قرار است مفاهيم ساختمان و مهندسي را به خاطر ويژگيهاي معنايي که در خصوص کنترل و تمرکز و برنامه ريزي و زمانبندي در اختيار ميگذارد، براي توصيف و برنامهريزي فرهنگ بهکار بگيريم بهتر است فرهنگ را به مثابه شهر در نظر بگيريم تا فرهنگ را به مثابه خانه. ساختن خانه کار بساز و بفروش است اما ساختن شهر ....دست کم کار يکنفر نيست. شهرسازي، امري پيچيده، چند تباري وبسيار متغيره و حساس است. شهر معمولا از عدم ساخته نمي شود و وجود دارد و بازسازي و اصلاح تدريجي مي شود، به خلاف خانه که زمين خالي را مي سازند. در شوراي انقلاب فرهنگي آقايان مهندس و مديريت خواندگاني هستند که پارادايم مهندسي فرهنگي را با کمک الگوهاي نخنماي دانش مديريت استراتژيک، نقش مي زنند و پيش ميبرند. مشکلي که دانش ارجمند اما تنک مايهي مديريت در کشور ما دارد برآورد بيش از حد تواناييها و مدعيات بزرگ است. آنها کشور را به مثابه يک سازمان ميبينند و قواعد و فرمولهايي را که براي درک و تحليل يک سازمان بهکار مي گيرند را براي کشور نيز قياس ميکنند. درک موثري از پيچيدگي و پوياييهاي کشور به عنوان مجموعهاي از سيستمهاي پيچيده و متداخل و متزاحم در ايشان نيست و با سادهسازي مفرط براي کشور برنامهمي ريزند.
از لحاظ الگوهاي مورد استفاده و نوع نگاه، همانقدر که يک بساز بفروش مي تواند براي مهندسي و شهرسازي تهران برنامهريزي و راهکار ارايه دهد يک مدير مي تواند براي کشور برنامه فرهنگي بريزد. فروکاستن شهر به يک خانه يا در خوشبينانهترين حالت به مجموعهاي از خانهها، همانقدر در تحليل ناصواب است که فروکاستن سامانههاي متداخل و متزاحم فرهنگي کشور به يک سازمان. بنابراين اتفاق بدي که در مورد استعاره مهندسي فرهنگي در حال وقوع است سادهسازي آن و فروکاستن معناي مهندسي به بسازبفروشي است. کاش اگر قرار است مهندسي صورت بگيرد، آقايان شورا به خصلت چند تباري و چندرشتهاي بودن مسايل فرهنگ اشعار بيابند و تجربه هاي تلخ را مکرر نکنند.
چهارشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۶
آیا برای امنیت، آزادی و آینده ای روشن آماده اید؟
شنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۶
تورم نشانهها در سفرهي ايراني
شايد روانبودن يا شايع نبودن گونههاي ديگر بيان فرهنگي است که باعث تورم سفرهها ميشود. و سفره را به استعارهاي توصيفي براي بسياري پديدههاي فرهنگي اجتماعي و اقتصادي تبديل مي کند. نمي دانم گرسنگي چه نقشي در اين ميان دارد.
یکشنبه، مهر ۰۱، ۱۳۸۶
جوان گرایی
پنجشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۶
جنگ و فرهنگ
سهشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۶
لبخند رايگان
دوشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۶
IAMCR
دوشنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۶
اخلاق ايراني/خداوكيلي
پنجشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۸۶
ما پر از رابينهوديم/بخش دوم
دوشنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۶
رابينهودِ سايبر/بخش اول
- نوشين ] - [ يكشنبه ۱۲ فروردين ۱۳۸۶ - 14:01 ] بايد سرتا پاي شما رو طلا گرفت.وقتي وزارت علوم به فكر اين دانشجوهاي بدبخت نيست وجود افرادي مثل شما مثل آب تو صحراي كربلا مي مونه! [ حسين ] - [ دوشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۶ - 12:03 ] - اقا كارتون خيلي درسته.فقط ميگم دوست دارم [ جوادي ] - [ جمعه ۱۷ فروردين ۱۳۸۶ - 12:55 ] - واقعا ازتون متشكرم. من 4 تا تز دكتري در سطح عالي و مفيد تونستم از اين سايت بر دارم كه خيلي بدرد تز دكتري خودم خورد. بازم ممنون و متشكر - [ پنج شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۶ - 20:20 ] - بابا خيلي مخلصيم. دستت درست. [ حسن مجد ] - [ پنج شنبه ۱۶ فروردين ۱۳۸۶ - 17:11 ] - با سلام مطمئن باشيد حتما دعا گوي شما خواهيم بود با كمال تشكر [ كاوه ] - [ شنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۶ - 10:48 ] - عيدت مبارك تا امثال شما وجود دارند آدم فكر مي كند كه ايراني با مرام هم هنوز وجود دارد [ مصطفي ] - [ يكشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۵ - 14:18 ] - سلام دوست عزيز . من قدر زحمات پر ارزش شما رو مي دونم و دست شما رو مي بوسم ... اميدوارم كه در سايه لطف خداوند مهربان شاد و سلامت باشيد . [ علي آقامحمدي ] - [ شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۵ - 19:41 ] - اگر امكان دارد پسورد دانشگاه مكمستر را بگذاريد. [ نيما ] - [ پنج شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۵ - 23:43 ] - با سلام من پسوردهايي مي خواهم كه به الزوير و كمبريج دسترسي داشته باشم. خيلي متشكرماينها نمونهاي از كامنتهايي است كه در وبلاگ دهكده ميبينيد. اين وبلاگِ فوق العاده، با در اختيار گذاشتن كلمهي عبور صدها بانك اطلاعاتي در دانشگاههاي مختلف، امكان دسترسي رايگان به منابع پژوهشي را فراهم ميآورد كه به طور معمول بايستي خريداري شوند. بيگمان كساني كه آن سوي آبند، و با مفاهيمي مثل مالكيت معنوي آشنايي دارند، هيچ تعبيري جز سرقت دستهجمعي اطلاعات از اين داستان نخواهند داشت، اما اغلب مراجعه كنندگان به اين وبلاگ، نويسندهي وبلاگ دهكده را يك آدم با مرام و كار درست ميدانند، قريب به اتفاق ما نيز با اين كامنتها همدليِ صادقانه داريم. رابينهود از ثروتمندان ميدزدد تا به فقرا بدهد. براستي دشواري داوري اخلاقي درباره رفتار رابينهود از كجا ناشي ميشود؟ چرا ما گاه اين رفتار را عادلانه و ستودني مييابيم؟بگذاريد نخست به نشانهها و معاني مندرج در اين وبلاگ نگاه مختصري بياندازيم: 1- برجستگي هويتجويي ايراني-اسلامي: نويسنده دهكده ميگويد:" ...از اول هم هدفم از راه اندازی این وبلاگ ارایه اطلاعات رایگان به هموطنانم بود نه اینکه از این راه بخواهم پول در بیارم. خوشحالم که از این راه حتی یه قرون هم پول در نیاوردم و هر چی هم که هزینه کردم نتایج مثبتی رو داشته. فقط تمام هم و غم ما همه ایرانی ها توی این وضعیت عجیب و غریب مملکت باید این باشه که اگه هیچ کشوری دلش به خاطر ما نسوخته ما خودمون دلمون به خاطر هم دیگه بسوزه و به همدیگه به هر شکل ممکن ولو با ایثار مال و وقت هم که شده کمک کنیم تا از این وضعیت عقب ماندگی نجات پیدا کنیم. پشت این اسکناس های ۵۰۰۰ هزار تومانی یه جمله جالبی از پیامبر بزرگ اسلام ( صلی الله و علیه و آله و سلم) نوشته شده که خیلی هامون شنیدیمش ولی من ضمن خداحافظی صحبتم رو با همون جمله زیبا به پایان می برم و امیدوارم که این وبلاگ یکی از ابزارهای تحقق صحبت پیامبر ما باشه:اگر علم و دانش در ستاره ی ثریا باشد مردانی از پارس به آن دست می یابند." اين ويژگي را در ادامه هم ميتوان ديد. او خط فارسي را پاس ميدارد و مي نويسد:" سلام. در صورت هر گونه تماس با مدير وبلاگ لطفاً آن را به زبان فارسي ( نه انگليسي و نه فينگليش) بنويسيد". در عين حال در نخستين پست سال جديدش تنها آيات سورهي حمد را نوشته است:" بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمين* الرحمن الرحيم* مالك يوم الدين* إياك نعبد وإياك نستعين* اهدنا الصراط المستقيم* صراط الذين أنعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولا الضالين" گويي خدمت خود را با نماز خواندن عجين ميداند. طولانيترين پست وبلاگ وصيتنامهي اينترنتي منسوب به داريوش كبير به فرزندش هست. در صدر اين پست نوشته: "این وصیت نامه رو گذاشتم تا هم اقدام غربیها رو در توهین به ایرانی ها محکوم کرده باشم و هم اینکه بدونیم که چی بودیم و الان چی شدیم. شاید این انگیزه ای باشه تا خودمون رو دوباره به اوج اقتدار برسونیم. من که به نوبه خودم دارم تلاش می کنم امیدوارم که شما هم تلاش خودتون رو بکنید"
پستهاي كوتاه و بدون جلب توجه به نويسنده:
رابينهودِ دهكده ناشناس است. زياد صحبت نميكند و اصل مطلب را ميگويد. مثلا اين پست:"سلام این لینک بیش از ۲۵۰۰ مجله مجانی و فولتکست رو در اختیار شما می ذاره: http://www.doaj.org ".تمام. يا اين: "سلام .یه توصیه. برای اینکه پسوردها دیرتر از بین برن خواهشاْ برای تفریح هی لاگین نکنید ببینید که این دانشگاه چه جوریه. از گوگل می تونید کمک بگیرید و ببینید که اون پایگاهی رو که می خواهید توی کدوم دانشگاهه. در ضمن توی دانشگاه قبلی آی ای ای ای هم داره. اونهایی که می خوان بجنبن". رابين هود دلسوزاست و منت نميگذارد. اين پست را نگاه كنيد:"اینهم از یه دانشگاه توپ توپ. می تونید بر اساس رشته هم منابع مورد دلخواه خودتون رو به دست بیارید. فقط قدر بدونید. راستی پایان نامه هم داره".
بلندپروازي:
"...امیدوارم که تونسته باشم یه جهشی در جهت ارتقای سطح علمی ایران ایجاد کنم. خدا رو شکر می کنم که تونستم خیلی ها رو شاد کنم و همچنین چشم بعضی از افراد حسود و خودخواه رو کور. از تمام ایمیل ها و پیام های محبت آمیز دوستان تشکر می کنم که موجب شد من انگیزه بیشتری برای اینکار پیدا کنم." جالب اين است كه با اين همت بلند واين تصور غلوشده از ايجاد جهش و ارتقاي علمي در كشور- كه البته اين روزها در همه سطوح مملكت ساري است- نه نصيحت ميكند و نه داعيهي ارشاد و رهبري يك جريان را دارد. اما فروتنانه دنبال چند تا آدم با مرام مثل خودش ميگردد: "به چند تا آدم با مرام احتیاج است". او به گسترش اين خدمات ميانديشد و ميگويد:"ما احتياج به افراد با سواد و خبره در تمام رشته هاي تحصيلي داريم تا بتونن دوستان هم رشته شون رو براي دستيابي به منابع اون رشته كمك كنن." در ضمن به و بلاگهايي كه او را معرفيش كنند يك پسورد ويژه ميدهد.
سادگي و صداقت:
نام وبلاگ را دهكده گذاشته كه نميدانم نشاني از سادگي است يا ميخواسته به دهكدهي مكلوهان اشارهكند و نشان دهد كه به چه راحتي ميشود از آغل كدخدا برهاي يا غلهاي دزدانه برداشت. اما از نام ديگري كه براي وبلاگ جايگزين(هزارچشمه) انتخاب كرده، به نظر ميآيد همان اختصار و سادگي و صميميتي كه در پستها و گفتارش هست در نامگذاري وبلاگ نيز موثر افتاده است. طرفه اينكه ميزبان وبلاگش ميهنبلاگ است!
یکشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۶
چهارشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۶
هر نفس نو ميشود دنيا و ما
دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵
جهانيشدن ارتباطات؟!
جمعه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۵
Call for Participation
پنجشنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۵
پوست شير و قلب پرنده
شنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۵
گزيده از يك ايميل
چهارشنبه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۵
دوشنبه، بهمن ۲۳، ۱۳۸۵
معناي فرهنگي كالا
سهشنبه، بهمن ۱۷، ۱۳۸۵
دوشنبه، بهمن ۱۶، ۱۳۸۵
همايش و سخنراني
یکشنبه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۵
جهل مرکب اجتماعي
یکشنبه، دی ۲۴، ۱۳۸۵
دانشگاه شناور
چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۵
صدام به عنوان نشانه، صدام به عنوان نشانه شناس
- صاحبان قدرت بهتر از ديگران نشانهها را مي شناسند و بازي با آنها را بلدند. صدام نيز چنين بود. آخرين نشانگاني كه او در دوران اخير زمام داري و دوران محاكمه و گويا زمان اعدام نيز بهكار مي برد، نشانگاني اسلامي بود. او دريافته بود كه كالاي مقاومت اسلامي، خريداراني بيپروا و شيفته خواهد داشت. گويي نيك ميدانست كه استعمال اين نشانهها، او را به نشاني از مقاومت اسلامي، دست كم در ميان جماعتي از سنيان بدل خواهد كرد.
- برخي ميگويند از كجا مي داني خودش بود؟ اما من وارد بازي صدام واقعي و صدام قلابي نمي شوم. از تمام ساكنين كره خاكي كه اين روزها به صدام فكر كردهاند، كمتر كسي با او از نزديك ملاقات داشته. براي اغلب ايشان، صدام هماني است كه در رسانهها ديدهاند. صدام، تصوير صدام است. خيلي ها با خودش كاري ندارند. برخي موضوع صدام قلابي را در مورد اين صدام دوم، صدام نشانه، طرح كردهاند. براي اين ها مهم است كه چه تصويري از صدام منتقل ميشود: صدام اسلامي يا صدام آمريكايي؟ فلسطينيان صدام اسلامي را باور كردند، همانطور كه برادر قذافي را باور دارند. همانطور كه هر رييس جمهور مسلماني را كه به اسراييل و امريكا بتازد باور دارند. براي اينها صدام قهرمان است. و مرگ قهرمان به اسطورهشدنش ميانجامد. از همينروست كه عكس صدام شهيد! را بر كنار عرفات علم ميكنند. اما صدام نشانه، دلالتهاي پيچيدهتري را نيز آبستن است.
- چند روز پيش استادي در دانشگاهي در تهران، در واكنش به مطالبي كه گويا صدام حين اعدام در مورد ايران و عجم گفته، از عرب جماعت بد ميگويد. احيانا هرچه از فردوسي و سوسمارخوري و غيره بلد بوده هم نقل كرده. حالا جهاني شدن را ببين: سر كلاس دانشجويي اردني نشسته و از قضا بانويي نازكدل است. قهر ميكند و زارزار گريه، آلوچه آلوچه اشك. دلداري خواهران ايرانياش سودي نميبخشد. اينجا صدام نشانهي هويت عربي است. چيزي كه الجزيره بدش نميآيد تصوير كند: مرگ صدام براي نود و دو درصد بازديدكنندگان الجزيره «مرگ كرامت عرب» تصوير شده است. الجزيره ذيل مطلبي با عنوان اعدام از صدام قهرمان ساخت، از همراهي ايران و اسراييل بر سر اعدام صدام سخن ميگويد. جانشين صدام نيز در حزب بعث در بيانيهاي آمريكا، انگليس، صهيونيستها و ايران را به ترور صدام متهم كرده است.
- براي دو دسته ي معارض صدام نشان هويت ضدشيعي است. برخي رهبران عرب، اعدام صدام را مرادف با «دسيسه عليه سنيها» معرفي ميكنند. اين دو دلالت اخير آبستن خشونتهاي بسياري تلقيشده اند:طناب داري كه بوي خون ميدهد )
- براي دولتهايي كه اعدام صدام را تصميم قابل احترام دولت عراق دانستند، صدام نشانهي هيچ چيز است.
- بدين ترتيب تصوير صدامِ سنيِ مسلمانِ قهرمانِ شهيد وتصوير ايرانِ شيعيِ امريكايي، برساخته مي شوند. اين تصاوير در اذهانِ جهان اسلام چه پيامدهاي سياسي- امنيتي براي ايران خواهد داشت؟
سهشنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۵
چند جهانيشدن و فنگ شويي ايراني
شنبه، آذر ۱۸، ۱۳۸۵
قبر اينترنتي و حقوق بشر
سهشنبه، آذر ۱۴، ۱۳۸۵
پروفسور فلسفهي آيتي در قرآن
شنبه، آذر ۱۱، ۱۳۸۵
چهارشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۵
سهشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۵
چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۵
سهشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۵
چهارشنبه، شهریور ۰۸، ۱۳۸۵
یکشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۵
دوشنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۵
سازمان آيسسكو براي برگزاري يكي از كارگاههاي مربوط به اجرايي كردن ميثاق رباط در گسترش گفتگوي فرهنگها و تمدنها، ايران را انتخاب كرده و من در چارچوب مركز ملي مطالعات جهانيشدن مشغول طراحي محتوا و ساختار كارگاه مربوط به رسانهها هستم. هدف، ارتقاي آگاهي و توان دستاندركاران رسانهها در تقويت ارزشهاي مربوط به گفتگوي فرهنگهاست.
كارگاه " نقش رسانههاي ارتباطي در اجرايي نمودن ميثاق رباط در توسعهي گفتگوي تمدنها و فرهنگها" در شهريورماه و در اصفهان پايتخت فرهنگي جهان اسلام برگزار خواهد شد. محورهاي اوليهاي و پيشنهادي كه براي كارگاهها در نظر گرفتهام اينهاست كه بعد از گردآوري نظرات ديگران جرح و تعديل خواهدشد
جلسهي اول: تنوع فرهنگی و تجربهي فرهنگ اسلامي
جلسهي سوم: ارتباطات بين المللی و بين فرهنگی (نقش و اهميت رسانهها در ايجاد يا مديريت بحران با مضمون فرهنگي، تصوير فرهنگهاي گوناگون در رسانهها بويژه فرهنگ مسلمانان، چالشهاي رسانهها و جهانيشدنِ فرهنگي)
جلسهي دوم: مفاهيم، ارزشها و ابزارهاي گفتگوی فرهنگها در ارتباطات رسانهاي (...اخلاق رسانهاي، سواد رسانه اي) جلسهي چهارم: نقش رسانهها در گفتگوي ميان فرهنگی و درون فرهنگی در جهان اسلام
چهارشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۵
چهارشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۵
یکشنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۵
- از ايران دكتر سعيدرضا عاملي و همكارانش يك پانل باعنوان ايران مجازي ارائه دادهاند.از ايرانيان مقيم خارج نيز دكتر مهدي سمتي و همكارانش پانلي با عنوان زندگي روزمره در ايران خواهندداشت.
- از گروهها كه بگذريم كار فردي دكتر شهابي با عنوان طلب زيبايي در ايران و مقاله بهزاد دوران با عنوان رايانه و اينترنت در خانواده، مقالهي حميد عباداللهي با موضوع جهانيشدن و هويت زن ايراني، و مقالهي محمدسعيد ذكايي با موضوع موبايل و فرهنگ جوانان ايراني در اين كنفرانس ارايه ميشود.
حجم مقالات زياد است و حدود صدونودويك مقاله فردي و صدوشصتويك پانل پذيرفته شدهاند.چنانچه مايل به حضور هستيد يك دست در جيب مبارك و با دست ديگر كليك بفرماييد
پنجشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۵
قدرت نشانهها: اينكه كاريكاتوري با تصوير يك سوسك بتواند هزاران نفر را به خيابانها بكشاند تعجب ندارد. خشم انباشتهي ايرانيانِ ترك زبان، بابت تصويري كه در شوخيهاي روزمره از آنان پرداخته ميشود امر ناشناختهاي نيست(نميگويم آذري، چون آذري هيچگاه نام يك زبان نبودهاست). در روايتهاي روزمره، تصوير فكاهي تركها در نظر مطايبهكنندگان طيفي از "سادگي تا كودني و حماقت" را دربرميگيرد و اغلب كلمهي"خر" به عنوان صفت يا استعارهاي از همين معاني، در اين روايتها استفاده ميشود. اما معنا و استعارهي مطايبهشوندگان در اين ارتباط اجتماعي چيست؟ " تحقير"معنايي است كه تركان از اين روايت برميگيرند. تحقيري كه سبب خشمشان ميشود، خشمي كه انباشته ميگردد. سوسك بهعنوان موجودي ضعيف كه ميشود با دمپايي توي سرش زد و راههاي مبارزه با آن را در روزنامهي ايران يافت، استعارهي گويايي براي مفهوم حقارت در فارسي معاصر است، كه اين سالها كاربرد بسيارتري هم يافته. نسلهاي جديد مفهوم سوسكشدن را به روشني براي ضايعشدن و تحقيرشدن بهكار ميبرند. به نظر ميآيد قدرت استعارهي سوسك درايجاد پديدههاي اجتماعي تا كنون ناديده گرفتهشده بود! به لحاظ معنايي، شايد اگر تصوير حيواني ديگر حتي يك چارپا به جاي سوسك در آن كارتونها بود به اين اندازه قدرت تحريككنندگي نداشت.
هرچند رويدادهاي دنبال اين ماجرا خشونتهاي نگرانكنندهاي درپي داشته، شايد بتوان آن را بهانهي يك گفتگوي ديرهنگام اجتماعي در يك جامعهي چند فرهنگي قرار داد. جالب اينكه ماجرا در هفتهي آخر ارديبهشت كه از سوي يونسكو به عنوان هفتهي تنوع فرهنگي اعلام شده، روي دادهاست.