یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۴

امروز داشتم نگاهی به یکی از خردنامه های همشهری در دی ماه می انداختم که به مناسبت سال نو مسیحی در آورده اند.صفحه آخر خردنامه هفتم دیماه به ترجمه گزارشی از گاردین اختصاص یافته است.در این گزارش نویسنده پنج رویداد را توصیف کرده است که در آن ها به مدد تکنولوژی، آنچه در گذشته ناممکن می نمود(معجزه) اتفاق افتاده است،مثلا راه رفتن کسی که پاهایش قطع شده است. نویسنده اصلی در صدر گزارش خود توضیح داده است که لازم نیست مداخله الهی صورت بگیرد تا فکر کنیم معجزه ای صورت گرفته است.و بدین ترتیب به تجلیلی تمام عیار از تکنولوژی و خدماتی که به بشر کرده است می پردازد.اما از این عبارات گاردین ، مترجم همشهری تفسیری وارونه داشته است. او گمان برده که منظور نویسنده صحه گذاشتن بر امکان پذیری معجزات الهی در دوران مدرن است و به نظرش آمده برای ویژه نامه میلاد مسیح موضوع جالبی باشد.غرض خرده گیری بر سوء برداشت تنظیم کننده محترم آن گزارش نیست. خرده بزرگتری دارم به عینکی که اخیرا تفسیر کردن غرب از پشت آن مشتری زیادی پیدا کرده است. عینکی که از پشت آن غرب جامعه ای فساد زده است که در اثر رویدادی آخرالزمانی چشمش به معنویات و حقایق باز می شود و همین امروز و فرداست که مسلمان شود،آن هم به همین مدلی که ما هستیم.این چیزی است که اسمش را میشود سوء تفاهمی استراتژیک گذاشت. سوءتفاهمی که پیدا کردن لنگه های دیگرش زحمت چندانی نمی برد. وقتی شمار قابل توجهی از فعالان فرهنگی چنین عینکی به چشمشان باشد، باید نگران پیامدهای کلان این وارونه بینی ها نیز بود.