تورم نشانهها در سفرهي ايراني
پريشانگويي در حاشيه اين مطلب نشانه:
خوردن و خوراندن براي ما، ابزار مهمي براي بيان فرهنگي است. نه اينکه براي فرهنگهاي ديگر نباشد. اما براي ما به سبب هزار اما و اگري که در باب اباحه يا حليت گونههاي مختلف بيان فرهنگي داريم خوردن که خوشبختانه امري مباح است، محمل متراکمي از اين نياز به بيان فرهنگي و بازنمايي اجتماعي شده است. يکي از مهمترين راههاي گذران فراغت شبانه در تهران رستوران رفتن است. و باز کردن رستوراني که کالايي متفاوت ، حتيالمقدور غريب و عجيب و با نشانههاي هويتي گوناگون عرضه کند، هنوز از سودآورترين کسبوکارها در اين شهر است. در گذشته اينکه بستني را از اکبر مشتي در تجريش و اين روزها از بسکينرابينز در مثلا ميرداماد، حليم را از ديگري در زعفرانيه و کلهپاچه را ... بخري به لحاظ اجتماعي هويتآفرين است. ميزان تراکم نشانههاي هويتي روي غذا براي ما در حد تورم است. آنقدر که شايد هيچگاه مزهي غذا را نفهميم.
اطعام در همه فصول فرهنگي سال(نوروز، محرم و صفر، ماه رمضان) يکي از مهمترين ابزارهاي احراز هويت اجتماعي افراد است. وجود شما به لحاظ اجتماعي به ميزان توان شما در اطعام نسبت مستقيم دارد.اين وضعيت گاه به گونهاي کاريکاتوري در برخي بومها رخ مينمايد. يکي از دهات دامغان هست که در روز عاشورا تمام خانههاي ده بلااستثنا غذا ميدهند. انبوه. غذا را که ميخورد؟ معلوم است از شهرها و استانهاي مجاور ميروند و گاه در چند منزل در چند وعده مشغول فعاليت فرهنگي ميشوند. اينکه ميگويم اطعام و لفظ ميهماني را نميگويم براي تاکيد بر نقش غذا در آن است. در خيلي فرهنگها غذا نقش محوري در مناسکي به نام ميهماني ندارد. تعاملات دو و چندنفره، رقص يا رفتار آييني ديگر، يا نطقهايي به مناسبت، نقشي مهم در ساخت مناسک ميهماني دارند. اما در مناسک ميهماني ايراني، اطعام و آداب آن، رنگها، کيفيت طبخ و تبار مواد مصرفي در آن و در يک کلام سفره، نقشي اساسي دارد.
تمام هويتهاي سني، جنسيتي، سلسله مراتبي و غيره در حاشيه اين متن چيده ميشوند.
ما گرايشي شديد داريم که زندگي را در قالب سفره ببينيم. به کرات کاربرد استعارهي سفره را در کلام سخنگويان مختلف رصد ميکنم: ما همگي در ماه رمضان بر سر سفرهي الهي هستيم. از سفره معنوي اساتيد اخلاق بهره ميبريم. دفاع مقدس سفرهاي بود که هر کس به قدر ظرفيت خويش از آن بهره برد. ما همه سر سفرهي نفت نشستهايم. پول نفت را سر سفرهي مردم مي خواهيم ببريم....
فکر کن به سفرهي هفتسين، سفرهي عقد، سفرهي ابوالفضل و سفرهي بيبي سهشنبه غيره،
اصلا ما هر امر خيري را در قالب سفره ميبينيم. خيريههاي ما به ندرت شکلي غير از سفره دارند و گاه شکل مدرسه يا بيمارستان پيدا ميکنند. اين در حالي است که خيريهها در فرهنگهاي ديگر اشکال بسيار متنوعتري دارند.
شايد روانبودن يا شايع نبودن گونههاي ديگر بيان فرهنگي است که باعث تورم سفرهها ميشود. و سفره را به استعارهاي توصيفي براي بسياري پديدههاي فرهنگي اجتماعي و اقتصادي تبديل مي کند. نمي دانم گرسنگي چه نقشي در اين ميان دارد.
4 Comments:
پریشان گویی که این باشد پریشان ناگویی اش چیست ؟
چرا بیشتر نمی نویسید ؟
jalebe..khosham miad az deghat va tavakohet..yadam umad behem migofti beram, gozaresh begiram, ta`rif konam, manam nemiraftam! :D
استاد لذت بردیم اما چرا لحن نوشتارت عوض شده؟ ها ! البته بگم که این لحن هم لحن خوبی است و تقریبا همین لحن بدرد نشانه شناسی می خوره
سلام آقای عندلیبی
وبلاگ جالبی دارید .اینکه با نگاهی دقیق مسایل رو به سادگی می نویسید وبلاگتون رو جذاب کرده .از میون پستای اخیرتون رابین هود واسم جالب بود چون رییس من تو اداره یه رابین هود بدبخت.موفق باشید
ارسال یک نظر
<< Home