لبخند رايگان
قبل از عيد وبلاگ حامد دوست قديميام را ميخواندم كه از ديدن يك آدم خلوضع در دانشكدهشان متعجب شده بود. يك ازبچههاي دانشكدهشان در ميامي تابلويي بالاي سرش گرفته بود كه روي آن نوشته بود" فري هاگ"و در محوطه دانشگاه ميچرخيد. اين داستان مربوط به يك جنبش تقريبا جهاني است كه به جنبش بغلكردن مجاني معروف شدهاست. هدف اصلي اين جنبش هديه حال خوب و يك احساس بهتر به غريبهايست كه نميشناسي. به اين فيلم كه انتشار آن در يوتيوب موجي جهاني در اقبال به اين جنبش ايجاد كرد نگاه كنيد( براي آنها كه نمي توانند ببينند: فيلم مرد جواني را با مقوايي كه با دست بالاي سر گرفته نشان مي دهد. مرد در پيادهرو خيابان راه ميرود و آغوش خود را به عابران هديه ميدهد و رهگذران به مرور به او ميپيونددند. روي مقوا نوشته شده بغل مجاني. موسيقي روي فيلم با عنوان "همه مثل هميم" يادآورشعر بنيآدم اعضاي يك پيكرند سعدي است. اگر يوتيوب را نميتوانيد ببينيد اين را ببينيد). اين هم وبسايت رسمي اين جنبش هست كه فيلمها وعكسهاي طرفداران آن در سراسر دنيا را ميتوان آنجا ديد. همينطور داستان عملي شدن اين ايده توسط بنيانگذار آن. در مقاله ويكيپديا اطلاعات و پيوندهاي مفصلتري دراينباره هست. روز دهم سپتامبر يعني نوزده شهريور غير از 7/7/2007 ، يكي از روزهايي است كه به عنوان روز جهاني بغل كردن رايگان اعلام شده است.
شايد تصور اين ايده در فرهنگ ما قدري فكاهه يا غلو آميز به نظر برسد. اين از آن رو نيست كه ما دوست داشتن همگان را و عشق بيخواهش به انسانها را روا نميداريم. بلكه از آن روست كه بازداري كامل احساس در عرصه عمومي و تاحدي نيز در عرصه خصوصي، در فرهنگ ما ارزشي پايدار است. اگر كسي به من بگويد چه حيف، ميگويم بي آنكه مقوايي بالاي سرت بگيري به غريبهها لبخند بزن. بگذار اين همه ناآرامي و تنش كه در خيابان ميبيني رنگي از التيام بيابد.