دوشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۷

معرفت‌شناسي و امنيت

کسي که چکش به دست دارد تمايل زيادي دارد که هر چيزي را ميخ بيانگارد.
شايد عبارت فوق را بخاطر دلالتهايي که استعاره چکش دارد، در چارچوب روابط قدرت فهم کنيد، اما در نگاه علوم‌شناختي اين يک ويژگي ذهن آدمي است که به شيوه‌هاي مالوف شناخت عادت مي‌کند و پديده‌هاي نو را بر اساس کليشه تجارب پيشين درک مي‌کند. عبارت فوق يعني کسي که عينک سبز به چشم دارد همه چيز را سبز مي‌بيند. ابزارهاي مفهومي و پيش‌فرضهايي که داريم به مثابه عينک رنگي عمل مي‌کنند و کليشه‌ها شاخته مي‌شوند. گاه ابزارها، گاه غايات، گاه ترس‌ها و گاه آمال و آرزوها نقش عينک يا چکش را برايمان ايفا مي‌کنند. کليشه‌ها در خوش‌بينانه‌ترين حالت مانع درک يگانگي و منحصر به‌فرد بودن پديده‌ها مي‌شوند. اما گاه اين کليشه‌ها چنان رفتار مي‌کنند که درک کليشه‌اي اساسا يک توهم از آب در مي‌آيد. ضرب المثل "مارگزيده از ريسمان سياه‌وسفيد مي‌ترسد" اشاره به کليشه‌اي دارد که در اثر ترس و صدمه ايجاد شده‌است. ذهن و زبان هرکدام از ما پر است از کليشه‌هايي که به آنها آگاهي نداريم. اين معضل شناختي، زماني که از سطح فردي به سطح اجتماعي يا سازماني کشيده‌شود ابعاد گسترده‌تر و مخاطره‌آميزتري دارد. بويژه آنکه جوامع و سازمانها در آگاهي،بازنگري و تغيير کليشه‌هاشان بسيار کندتر از افراد عمل مي کنند.
يک نمونه از کليشه‌هاي دولتي، تروريسم است. بنيادگرايي و جنگ عليه ترور چکشي است که امريکايي‌ها بطور ويژه بدست دارند و آن را توليد انبوه کرده و به شهروندان خود و مخاطبان جهاني نيز فروخته‌اند. هر مسلمان در اين روايت، ريسماني سياه و سفيد است که بايد از او ترسيد حتي اگر خلاف آن ثابت شود. اگرچه از ضرورت عبور از اين کليشه‌ها زياد سخن گفته مي‌شود تنبلي و لختيِ که مخصوص بوروکراسي و سازمانهاست، به ماندگاري کليشه‌ها مدد مي‌رسانند.
در بازبيني روابط بين‌المللي ايراني نيزشاهديم که گزيده‌شدن‌هاي مکرر در طول دوران استعمار و پس از آن، ريسمان سياه و سفيدي از "خارجي" نزد ما ساخته‌است. کليشه توطئه‌گري خارجي حتي اگر خلافش ثابت شود، و مشکوک بودن ارتباط با اتباع غير ايراني حتي در صورت شفافيت، در ارتباطات و امنيت بين‌المللي ما خلل مي آفريند. ما نيز همواره نياز داريم الگوهاي ادراکي‌مان را بازشناسي کنيم تا توان تشخيص تهديد واقعي را از فرصت مسلم بيابيم، تا تحليل مبتني بر عينيات، جاي ساده‌‌سازي بر اساس کليشه‌ها بنشيند.