طی ماه گذشته دو بسته خبری، به صورتی نمادین بخشی ازوضعیت هویت فرهنگیِ ایران امروز رابه تصویر کشیدند.یکی بر پایی نمایشگاه امپراتوری فراموش شده: جهان ايران باستان' در موزه بريتانيا و دیگری اخبار مربوط به آبگیری سد سیوند و زیر آب رفتن بخشی از منطقه تنگ بلاغی و پاسارگاد.
رييس جدید سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در گفت و گو با ايلنا مخالفت صريح خود نسبت به احداث سد سيونداعلام كرد و در نهایت گفت:"پس از انجام بررسيهاي كامل نظر شخص رييس جمهور ، تكليف سد و آبگيري آن را مشخص خواهد كرد."
اگر مساله در رسانه ها جدی تر بشود، تصمیم احمدی نژاد تصمیمی بسیار نمادین در مورد برآیند دیدگاه ایران امروز، در باره مولفه های هویتش خواهد بود.هویتی که از سویی آنرا در مولفه های مدرن و پیشرفت(از جمله سد سازی) جستجو می کند و از دیگر سو در سنت(گروهی در سنت اسلامی و گروهی دیگر در سنت ایران باستان). این تصمیم به صورتی نمادین بازتابی است از چگونگی مواجهه امروزِ ذهن ایرانی با عناصر هویتی خویش.برخی با پیشداوری نسبت به اصولگرایی اسلامی و عملگرایی احمدی نژاد نتیجه را قابل پیش بینی می دانند، اما من چنین گمانی قوی ندارم. متاسفانه یا خوشبختانه این یک انتخاب واقعی است.شاید بهترین گزینه سرمایه گذاری برای حفاری و پژوهشی جامع در این محوطه باستانی و به تاخیر انداختن آبگیری باشد.دولت احمدی نژاد می تواند برای بازگرداندن وجهه ای که درآبگیری سد سیوند از دست می دهد بودجه قابل توجهی صرف پژوهشهای باستانشناختی معطوف به هویت کند.تا هم مساله آب حل شود و هم اهالی فرهنگ و تاریخ به جای خواندن مرثیه ایران باستان، دامنه فعالیتشان را گسترش دهند و برکات فرهنگی اش در نهایت به خلق برسد.
چهارشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۴
چند روزی عکس مربوط به یادداشت بوش، مایه مضحکه آدم های بیکار شد.کاش رئیس جمهور ما هم مشاورانی داشت تا در مورد ریز رفتارها و زبان بدنش به او مشاوره می دادند. شاید آنوقت دستهایش را آنطوری تکان نمی داد. نشانه هایی که آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل با تن صدا و دستهایش منتقل می کرد بیشتر نشانه های اضطراب و خشم بود تا قدرت و استقلال.این را که به یکی از دانشجویان دکتری حقوق بین الملل می گفتم می خندید و می گفت بابا دنیا که انقدر حساب و کتاب نداره!گفتم تو که رشته ات علوم انسانی است اینطور بگویی از آقای رییس جمهورِ مهندس چه انتظاری هست؟