یکشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۴

چرا از تاریخ و بینش تاریخی ترس وجود دارد؟ نظر بدهید. از مواجهه با حیثیات وجودی خود می ترسیم؟ می ترسیم احساس کنیم به جای پیشرفت عقبگرد داشته ایم؟ می ترسیم که با خود برترمان مواجه شویم یا خودی که به هر روی جور دیگری است و از نظر ما ناخود است؟ چون حالش را نداریم؟!!!

10 Comments:

Anonymous ناشناس said...

منظورت اینه که ما نمی خواهیم با ضعف هایمان مواجه شویم یا آنها را به ما بگویند؟

آبان ۲۴, ۱۳۸۴ ۴:۱۷ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

یاد برره ای ها افتادم

آبان ۲۵, ۱۳۸۴ ۱:۲۸ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

"چرا از تاریخ و بینش تاریخی ترس وجود دارد؟ "
اینکه وگویی یعنی چه؟

آبان ۲۵, ۱۳۸۴ ۶:۴۳ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

are you speaking about an idividual or about history of our country?

آبان ۲۵, ۱۳۸۴ ۶:۴۵ بعدازظهر  
Blogger Adel Andalibi said...

our country

آبان ۲۶, ۱۳۸۴ ۴:۲۱ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

آره ، کلاً اگه آدم نخواد به خودش زحمت بده ، بهتره که اصلاً ندونه تاريخ چيه !!! حتی
در اين حد . با نگاه کردن به تاريخ هم توانايی های خارق العاده اي که داريم را می بينيم و هم
حدی که يک انسان می تواند از انسانيتش دور بيفتد ، و اينها همه اگر نخواهی فکر کنی سخت و
وحشتناک است . نمی دانم ، امّا با اين وضعيتی که من می بينم ، بيشتر آدم ها ترجيح می دهند
بگويند که توانايی های کمی دارند تا خيال خود را راحت و از مسؤليت هاشان شانه خالی کنند .
و اگر زمانی در عملی (اگر عملی انجام دهند!) نتيجه ی مناسبی نگرفتند بگويند : معلوم بود که
ما نمی توانيم ... اين را که گفته بوديم . و يک مورد ديگر ... به نظر می رسد آن ها بدون نگاه کردن به گذشته و
حال و آينده ، آينده را پيامد محتوم گذشته می دانند و برای آن هيچ تلاشی نمی کنند . و اين گونه است
که می گذرد !

آبان ۳۰, ۱۳۸۴ ۹:۲۶ بعدازظهر  
Blogger Adel Andalibi said...

ممنون. من بیش از آنکه به وقایع گذشته و ماجراهای تاریخی نظر داشته باشم منظورم درک تاریخی و باز خوانی خود در تاریخ است. درک تاریخی یکی از گونه های شناخت است در کنار عقل، تجربه،و شهود. تاریخ هم یک منبع شناخت است. که البته این تاریخ که من می گویم زمین تا آسمان با این تاریخی که توی دانشگاه های صد تا یه غاز کشور ما و کشورهای شبیه ما هست فرق داره.

آذر ۰۱, ۱۳۸۴ ۵:۰۰ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

من بيش تر فکر کردم منظور شما خود جمعی است . اين خود جمعی که می گويم برای منتقل کردن
منظورم است و احتمالاً با مفاهيم تخصصی خود جمعی فرق دارد . پس آن چه در پی بيانش بوده اي بيش تر
درک تاريخی خود خود است ... جالبه ... خود جمعی که من گفتم يعنی بر رسی کل آدم ها در تاريخ و يک
نتيجه گيری راجع به آن ها و شايد هم خود . يک جور استقرای معکوس !

اما احتمالاً بشود ارتباطی ميان اين خود جمعی با خود خود پيدا کرد .
فکر می کنم الان خود جمعی خوانندگان اين کامنت حالشان عوض شده باشد . به هر حال
نتيجه می گيريم که فشار درس ها زياد است .

اما با توضيحاتی که دادی ، با آقای م.آ.ک موافق هستم.

آذر ۰۲, ۱۳۸۴ ۱:۴۷ بعدازظهر  
Anonymous ناشناس said...

درمقابل بینش تاریخی ترسی وجود نداردآنچه هست یک سکوت معمولی بیشتر نیست نمیتواند ترس باشد زیرا که ترس یا هرنوع حس دیگری در پی شناخت حاصل می آیدحال انکه ما تاریخ خود را نمیدانیم با عقبگرد موافق نیستمِ.هیچ جامه ای عقبگرد نمیکند(در همه ی ابعاد وبه طورکلی)سقوط در یک جنبهمنجر به سقوط هیچ ملتی نمیشودالبته میتواند سرعت پیشرفت را با وقفه روبه رو کندحتی بدوی ترین جوامع هم که به نوعی تطبیق همیشگی با محیط خود رسیده اند پیشرفت میکنند. مسولیت عدم آگاهی تاریخی با مردم است در حالیکه عاملانش مردم نیستند.

شهریور ۲۰, ۱۳۸۷ ۳:۰۳ قبل‌ازظهر  
Anonymous ناشناس said...

آخرین ناشناس = پرنده

شهریور ۲۰, ۱۳۸۷ ۳:۰۶ قبل‌ازظهر  

ارسال یک نظر

<< Home